Web Analytics Made Easy - Statcounter

پس از به قتل رسیدن شهروند سیاه پوست ایالات متحده٬ توسط پلیس نژادپرست آمریکا این کشور شاهد بی سابقه ترین اعتراضات علیه تبعیض نژادی رژیم حاکم بود. کارشناسان مسائل سیاسی٬ به بررسی ابعاد مختلف این حوادث پرداخنه اند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ پس از به قتل رسیدن شهروند سیاه پوست ایالات متحده٬ توسط پلیس نژادپرست آمریکا این کشور شاهد بی سابقه ترین اعتراضات علیه تبعیض نژادی رژیم حاکم بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کارشناسان مسائل سیاسی٬ به بررسی ابعاد مختلف این حوادث پرداخنه اند که در زیر می خوانید: 

 

علی‌اصغر حبیبیان٬ کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی:

حکومت آمریکا در سراشیبی سقوط است/ ایالات متحده در حال تبدیل شدن به ایالات نامتحده است

علی‌اصغر حبیبیان، در گفتگو با خبرنگار قم فردا با اشاره به مشکلات امروز آمریکا، اظهار داشت: تحولاتی که در امریکا به وقع پیوسته در ارتباط با تبعیض نژادی است.

وی ادامه داد: بخشی از اعتراضات مردمی همیشه به شکل خفته وجود داشته و در حال حاضر هم به دلیل مدیریت ضعیف مهار کرونا در این کشور و قتل جورج فلوید، موجب شد تا جرقه ای بر این نوع اعتراضات به حاکمیت آمریکا؛ حاکمیت لیبرال، دموکراسی و سرمایه داری نشان داده شود.


اعتراضات در آمریکا نتیجه نوع مدیریت حکومت است

این کارشناس مسائل سیاسی بیان داشت: در حال حاضر ثروت عمومی آمریکا و منافع عمومی آمریکا در اختیار یک درصد آن هم بیشتر یهودی های صهیونیسم قرار دارد و 99درصد مردم از این امکانات عمومی برخوردار نیستند به عنوان مثال درآمد سرانه سیاه پوستان در آمریکا 28480دلار است در حالی که سفید پوستان به 243250دلار می رسد، این تفاوت بسیار زیاد است.

وی ابراز داشت: این موضوعات خود زمینه ساز یک اعتراض عمومی در پنجاه ایالت آمریکا را فراهم کرد و از آن سو هم مدیریت ضعیف ترامپ در حل مسئله کرونا بر این موضوع بیش از پیش فشار آورد و همچنین فرمانداری ها هم نتوانستند این مدیریت را به صورت مستقل داشته باشند و به مرکز فدرال امید بسته بودند.

حبیبیان افزود: مرکز فدرال  به دلیل اینکه توجه بیشتری به اقتصاد دارد تا مردم نتوانست کاری انجام دهد ، همین مسئله موجب شد تا این وضعیت پیش آید.


حکومت آمریکا در سراشیبی سقوط است

وی اضافه کرد:  در عالم سیاست هم این گونه است که اگر حکومتی نتواند آنچه که توقعات و مطالبات به حق مردم است را فراهم کند و به سیاست سرکوب، فشار و ضربه زدن به مردم روی آورد دیگر تداوم آن حکومت وجود نخواهد داشت یعنی در سراشیبی سقوط قرار خواهد گرفت.

این دکترای علوم سیاسی خاطرنشان کرد: شوروی هم به دلیل عدم تحقق مطالبات و انتظارات مردم دچار فروپاشی شد منتها فروپاشی شوروی به شکل آرام و رفورم بود، مردم شوروی افق را برای خود جهنم می دیدند و فروپاشی در قالب های مختلفی انجام گرفت اما در امریکا فروپاشی به صورت خشن در حال رخ دادن است.
ایالات متحده در حال تبدیل شدن به ایالات نامتحده است

وی تاکید کرد: این تظاهرات و راهپیمایی ها درآمریکا همچنان ادامه خواهد داشت و در حال حاضر ایالات متحده در حال تبدیل شدن به ایالات نامتحده است و کالیفرنیا شروع کننده استقلال بوده و هست و دیگر ایالات هم بنا به مدیریت ضعیف مدیریت مرکزی آمریکا بنای استقلال را دارند.

حبیبیان با اشاره به اعتراضات ایالات آمریکا به نوع مدیریت مرکزی، گفت: این نوع مدیریت مرکزی نشان داده که این حزب در انتخابات بعدی بُردی نخواهد داشت؛ البته حزب دموکرات و جمهوری خواه هر دو یکی هستند فقط جمهوری خواهان در استفاده از قدرت و خشونت در اداره امور چه در داخل و خارج بهره می گیرند ولی دموکرات ها با استفاده از قوانین و افکار عمومی و به شکل نرم مسائل را اعمال می کنند.

وی تصریح کرد: اتفاقاتی که امروز در آمریکا رخ داده است در کشورهای اروپایی مانند انگلیس، فرانسه و آلمان هم خود را نشان داده است و اگر ریشه اصلی این اعتراضات را دنبال کنیم خواهیم فهمید که لابی صهیونیزم در تارو پود این کشورها ریشه دوانده و چرخش باطل قدرت به ثروت و ثروت به قدرت را ایجاد کرده است و دیگر شهروندان آن حقوق شهروندی و آزادی به معنای واقع را ندارند.
اعتراضات در آمریکا همچنان ادامه خواهد داشت

این کارشناس مسائل بین المللی با اشاره به اینکه این اعتراضات همچنان ادامه خواهد داشت، گفت: این روند و فروپاشی قدرت های بزرگ پیشرو هست و امام خمینی(ره) این موضوعات را در زمان حیات با برکت خود اعلام کرده بودند.

 

جهانبخشی٬ کارشناس مسائل سیاسی:

سیاست‌های ستم‌پیشه آمریکا رو به افول است/مردم آمریکا از زندگی زیر سلطه صهیونیست به ستوه آمده‌اند

جهانبخشی، کارشناس سیاسی در گفتگو با دیارآفتاب؛ با اشاره به اعتراضات اخیر آمریکا، گفت: محرک وقایع اخیر آمریکا به ذات و طبیعت وحشی سرمایه‌داری آمریکایی برمی‌گردد اما انگیزه تداوم اعتراضات و ریشه آن نارضایتی مردم آمریکا از شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی جامعه این کشور است.

وی افزود: از جمعیت آمریکا تنها دو درصد از ثروتمندان که وابسته به صهیونیسم هستند، صهیونیست نظام سرمایه‌داری، اقتصاد و سیاست آمریکا را قبضه کردند و به سیاه‌پوستان ظلم مضاعف می‌کنند و آن‌ها را برده خود می‌دانند.

جهانبخشی با اشاره به فشار ناشی از شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد آمریکا و گسترش فشار اقتصادی روی مردم این کشور اظهار کرد: علاوه بر اعتراضات سایر کشورها بر سیاست‌های آمریکاها، همه مردم آمریکا هم نسبت به سیاست‌های تبعیض‌آمیز و ظالمانه آمریکا معترض هستند.

وی با اشاره به اینکه سیاست آمریکا را صهیونیسم بین‌الملل مدیریت می‌کند گفت: این‌ها بر اقتصاد آمریکا سلطه دارند و ترامپ بازیچه دست صهیونیست است و مردم آمریکا از زندگی زیر سلطه صهیونیست به ستوه آمدند.

این کارشناس سیاسی افزود: این روزها قدرت و برتری اقتصادی آمریکا رو به افول است، هزینه هایی ناشی از سیاست های غلط و افراطی دولت های گذشته آمریکا را در بعد اقتصادی هم دچار افول و شکست کرده است.

وی با بیان اینکه سیاست های ستم پیشه آمریکا رو به افول است، ادامه داد: مردم آمریکا متوجه شدند باید در مقابل این ظلم، ستم و زورگویی بایستند، مخالفت کشورها با آمریکا و تقابل آمریکا با جبهه مقاومت سبب گرا دادن به مردم این کشور شده است.

جهانبخشی بیان کرد: به لطف سیاست ستم پیشه آمریکا، این کشور رو به افول است و مردم از ظلم و ستم تبعیت نمی کند و از استراتژی سیاستمداران آمریکا خسته شده اند و نسبت به این سیاست ها معترض هستند.

کارشناس سیاسی افزود: بیش از هر زمانی پایه های حکومتی آمریکا دچار تزلزل شده است، در اعتراضات اخیر این کشور بر خلاف گذشته، تجمع و فریاد اعتراض مردم آمریکا گوش فلک را کر کرد.

وی بیان کرد: سیاست های آمریکایی ها صادقانه نیست، به لطف جریان انقلاب و جبهه مقاومت به‌زودی تغییرات در آمریکا رخ می دهد و موازنه قدرت تغییر پیدا خواهد کرد.

جهانبخشی افزود: بزودی برای دنیا روشن خواهد شد که آمریکا نه تنها آن کشور قوی و مدافع حقوق بشر نیست بلکه نخستین ناقض حقوق بشر است و روشن ترین دلیل برای آن حمایت دولت آمریکا از رژیم صهیونیستی و جنایت های آن است.

کارشناس سیاسی خاطر نشان کرد: آمریکایی که به دنبال تجزیه کشورهای دیگر است به‌زودی خودش تجزیه می شود و دنیا نفس راحتی از دست سیاستمداران ظالم آمریکا خواهد کشید.

 

مسعود اخوان فرد٬ کارشناس مسائل سیاسی:

کوچک ترین تلنگری، آمریکا را تبدیل به ایالات متفرقه خواهد کرد/ ترامپ فروپاشی آمریکا را تسریع  می کند

 

مسعود اخوان فرد در گفتگو با خبرنگار قم فردا،اظهار داشت: حوادث اخیر آمریکا نشان از موضوعات زیادی دارد که باید به آن‌ها توجه شود، جامعه آمریکا جامعه یکپارچه و یکدست شبیه کشورهای دیگر نیست سابقه ای دو قرن دارد که عده ای از کشورهای دیگر به این قاره مهاجرت کردند و صاحبان اصلی این قاره که سرخ پوستان بودند را با روش های مختلف اخراج تهدید تحقیر و خیلی ها را نابود کردند و به نوعی از کشور خودشان بیرون کردند و قدرت و زمام امور را در دست گرفتند.


استاد دانشگاه افزود: این مسئله در مقاطع مختلف در قبال رنگین پوستان دیگر هم تکرار شد حوادث که علیه غیر سفید پوستان در کشور آمریکا طی دو قرن اخیر صورت گرفته همه نشان از واقعیت های غیرقابل انکار دارد از جمله این واقعیت ها این است که کشور آمریکا جامعه یکپارچه و هماهنگ و دارای پیوندهای منطقی یک جامعه انسانی نیست، این ها بعضاً تبهکارانی هستند که تحت تعقیب دادگاه های کشورهای مختلف بودند  و به این کشور جدید تأسیس فرار کردند.

وی خاطرنشان کرد: آمریکا  اِلمان ها و شاخص های یک جامعه منسجم و دارای هویت را ندارد  بلکه به وسیله فاکتورهای کاملاً مادی و منافع کوتاه مدت به هم متصل شده اند به همین خاطر حساسیت های که در کشورهای دیگر نسبت به تحولات داخل کشور خودشان وجود دارد در آمریکا کمتر مشاهده می شود شاید برای یک درصد افزایش نرخ  تورم حاضر هستند با پلیس درگیر شوند اما به خاطر مسائل انسانی چندان دغدغه ای ندارند.

با اندک تلنگر جهان شاهد ایالات متفرقه آمریکا خواهد بود

کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: همه این‌ها خبر از یک جامعه متفاوت در آمریکا با کشورهای دیگر دارد و این جامعه با اندک تلنگری از هم خواهد پاشید به همین  خاطر اگر مشکلاتی مانند کرونا به وجود بیایید که تبعات اقتصادی اجتماعی و فرهنگی  و پزشکی خواهد داشت  همچنین درگیرهای اخیر در خصوص قتل یک سیاه‌پوست که اولین آن نبوده و آخرین آن هم نخواهد بود پیش بیاید بعید نیست که ما به جای ایالات متحده آمریکا شاهد ایالات متفرقه آمریکا باشیم همان‌گونه که درزمانی که اتحاد جماهیر شوروی سابق وجود داشت اگر کسی در خصوص تجزیه آن صحبت می کرد خیلی ها معتقد بودند امکان تجزیه این دیوارهای آهنین وجود ندارد اما با اندک تغییراتی کل اتحادیه جماهیر شوروی از هم گسسته شد و به 15 کشور تقسیم شد.

اخوان فرد تأکید کرد: آمریکا هم مانند اتحاد جماهیر شوروی آبستن این حوادث قرار دارد البته فاکتورها دیگری که در جامعه آمریکا ممکن است مسیر فروپاشی را تشدید کنند فاکتورهای های واقعی است کشور آمریکا بیشترین  میزان زندانیان دنیا را دارد در کتاب ها  مقاله های مستقلی که خود آمریکایی ها نوشتند علیه تبعیض نژادی در زندان ها و داخل جامعه آمریکا مطالب زیادی عنوان کردند.

ترامپ فروپاشی آمریکا را تشدید می کند

استاد دانشگاه ادامه داد: رهبران سیاه‌پوست مسلمان و غیرمسلمان بارها مورد تهدید، ترور و حذف فیزیکی قرار گرفتند همه این‌ها زمینه های فروپاشی و ناقوس مرگ آمریکا است که شاید در آینده نه چندان دور به آن توجه شود، این مسئله را آمریکا شناسان نیز بیان می کنند افراد خطرناک و نابخرد همچون ترامپ که هیچ گونه هویت مستقلی ندارد  و یک نژادپرست آلمانی تبار آمریکایی  است که همه چیز برایش مانند تجارت است فروپاشی آمریکا را تشدید می کنند.

وی اظهار کرد: بسیاری نگران هستند افرادی مانند ترامپ یک شاخص هایی را در نظر بگیرند که باعث تشدید درگیری ها شود جنگ جهانی دوم به خاطر کشته شدن یک فرد در یک کشور آغاز شد این نشان دهنده این است که این حوادث منتظر یک جرقه است تا آتش زیر خاکستر شعله ور شود این واقعیت ها فارغ از تعصبات فردی و سیاسی است.

 

علی قربانی٬ کارشناس علوم سیاسی:

آمریکا در مسیر افول قدرت، هژمونی و سقوط آزاد

استاد دانشگاه آزاد کرج و دکتری علوم سیاسی در گفتگو با خبرنگار "تیتریک" در رابطه با تحولات اخیر آمریکا گفت: این تحولات برخواسته از واقعیت های درونی آمریکا است.

علی قربانی ادامه داد: آمریکا یک کشور تازه تاسیس است و طول عمر این کشور به سه قرن نمی رسد ضمن اینکه چگونگی تشکیل این کشور، اقلیت ها، اقوام و ملت ها به بعد از جنگ جهانی اول و دوم و حوادث 11 سپتامبر که کانون تحولات این کشور است بر می گردد.

وی افزود: تحولات کنونی آمریکا به اقدام پلیس بر روی یک سیاهپوست بر می گردد در صورتی که مشابه این رفتارها را از سوی پلیس آمریکا در رابطه با موضوعات متعددی در طی دهه های گذشته شاهد بودیم.

این مدرس دانشگاه گفت: واقعیت این است که ماهیت نظام سیاسی آمریکا برخواسته از چند عنصر و مولفه است یکی از آنها بر مبنای اشغال است یعنی آمریکا متعلق آمریکاهای سفیدپوست نیست، آمریکایی ها درواقع آنجا را اشغال کردند.دومین مسئله در رابطه با بحث نژادپرستی در آمریکا است که خیلی پررنگ است و مسئله بعدی ماهیت این نظام مبتنی بر تهدید، خشونت و کشتار است خوب این 3 تا مولفه آمریکا را یک کشور منحصر بفردی در نظام های سیاسی معرفی می کند.

قربانی تصریح کرد:نزدیک به 13 درصد از اقلیت های سیاه پوست در آمریکا زندگی می کنند این ها در چندین زمینه مشخص با سفیدپوستها دارای تفاوت هستند؛ سفید پوست ها نزدیک به 10 برابر سیاه پوستان از درآمد و ثروت برخوردارند در صورتی که سیاه پوستان از چنین امکاناتی برخوردار نیستند، سیاه پوستان نسبت به سفید پوستان از درآمد کمتری برخوردار هستند، بحث بهره مندی سیاه پوستان از خدمات عمومی مثل بهداشت و درمان و سایر امکانات رفاهی نسبت به سفیدپوستان کمتر است.

وی افزود: این برخواسته از نوع نگاه آمریکا نسبت به مسایل اجتماعی است، نگاه سفید پوستان بالاخص حاکمان سفیدپوست به سیاهپوستان آن نگاه مبتنی بر برده داری است و این نوع رفتار در رابطه با سیاه پوستان یک نوع رفتار مدرن برده داری است.

این استاد دانشگاه گفت: برده داران در گذشته هم از یک حقوق اولیه ای برخوردار بودند امروز با متمدن شدن جوامع شکل رفتارها عوض شده است و الا همان نوع نگاه بر مبنای تبعیض و نژادپرستی است که هرجا نژادپرستی هست یکی از مولفه های مهم نژادپرستی بی عدالتی است و وقتی صحبت از نزادپرستی می شود روحیه نژادپرستی ظلم و بی عدالتی است.

قربانی ادامه داد: نژادپرستی همراه با تهدید و خشونت است که ما رفتارهای بارز دولت آمریکا و حکمرانان آنها را در رابطه با سیاهپوستان شاهد هستیم.ولی ما امروز در راهپیمایی ها و تظاهراتی که در آمریکا شاهد هستیم، شاهد همراهی سفیدپوستان با سیاه پوستان هستیم این به آن رفتارهای تبعیض آمیز و بی عدالتی و شاهکارهای کلی آمریکایی ها بر می گردد.

وی افزود: اگر بخواهیم یک تحلیلی جهانی در این زمینه داشته باشیم خروجی یا نتیجه آن به نگرش و افق نژادپرستی در آمریکا بر می گردد ما امروز در منطقه غرب آسیا با شکل گیری رژیم صهیونیستی در فلسطین هم مواجهه هستیم همان رفتاری که در آمریکا بر علیه اقلیت ها و بالاخص سیاه پوستان صورت گرفته شکل دیگرش را در خاورمیانه بالاخص در رابطه با فلسطینیان شاهد هستیم.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: امروز نژادپرستی یک تهدید جهانی است که آمریکا ، اروپا ، آسیا و بالاخص آسیای غربی را تهدید می کند و این یک تهدید جهانی است و مسئله دیگر نزاد پرستی در رفتار و باور سیاستمداران غربی است اگر این اتفاقاتی که در آمریکا در حال وقوع است در یک کشور آسیایی رخ می داد ما شاهد اعلام مواضع همراه با محکومیت آن کشورها در رابطه با کشورهایی که در آنها اعتراض صورت می گیرد می شدیم.اما تا الان شاهد هیچ گونه اعتراضی از طریق مقامات اروپایی که مدعی حقوق بشر هستند نسبت به رفتارها و حاکمان آمریکا در رابطه با اقلیت ها و سیاهپوستان نبودیم. این در صورتی که این همه شعار از حقوق بشر، حقوق برابری ،برابری کیفیت، برابری نژاد و ... می دهند.

قربانی افزود: علیرغم این شعارهای عوام فریبانه و حقوق بشرانه که در رابطه با انسان ها داده می شود حقوق بشر چیزی جز ابزار سرکوب سایر ملت ها نیست.

وی در پاسخ به سوال مبنی بر اینکه چرا امروز این اتفاقات در آمریکا رخ می دهد، گفت:این برخواسته از فروپاشی و افول قدرت هژمونی آمریکاست .آمریکایی ها قبلا به لحاظ آن رهبری جهانی که داشتند همواره اجازه ظهور و بروز این رهبرها را نمی دادند اما آمریکا امروز نسبت به دهه های گذشته ضعیف است ظلم و بی عدالتی به جایی رسیده است که دیگر قابل تحمل نیست.

این مدرس دانشگاه در خاتمه خاطر نشان کرد: امروز در آمریکا خیلی ها نمی تواند واقعا و به راحتی نفس بکشند و چه بسا خیلی از کشورهای دیگر در سراسر دنیا هستند که از ظلم و ستمی که آمریکاها نسبت به آنها دارند نمی توانند نفس بکشند این نشان می دهد که آمریکا دنیا را با یک تهدید جدی مواجهه کرده است و جا دارد که سایر ملل آزادی خواه رفتارهای آمریکایی ها را در رابطه با اقلیت ها محکوم کنند چرا که می تواند منجر به ایجاد فضاهای باز برای سایر اقلیت ها باشد که این صدای عدالت خواهی خودشون را بالاتر کنند و ابعاد وسیع تری به خودش بگیرند که این روند فروپاشی قدرت هژمونی آمریکا را تشدید می کند و  آمریکا دیگر قدرت دهه های گذشته را ندارد و همین مهم بیانگر این است که آمریکا در حال از دست دادن آن قدرت جایگاه خودش در دنیا و بالاخص جامعه درونی خودش است.

 

مهدی عیسی‌زاده٬ نماینده مردم میاندوآب در مجلس شورای اسلامی:

اضمحلال و نابودی آمریکا حتمی است

 نماینده مردم میاندوآب در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرنگار زرین خبر با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری،اظهار کرد: همان گونه که رهبر معظم انقلاب اشاره کرده اند آمریکا رو به اضمحلال و افول است.

مهدی عیسی زاده با بیان اینکه از بین رفتن و افول آمریکا حتمی است، افزود: همان طور که شوروی سابق از بین رفت، آمریکا و ایادی استکبار جهانی مانند رژیم صهیونیستی نیز از بین خواهند رفت.

وی گفت: این یک وعده صادق و حتمی است و در تحقق آن یعنی از بین رفتن و افول و اضمحلال آمریکا هیچ شکی نداریم.

عیسی زاده با بیان اینکه نشانه های افول و نابودی آمریکا به روشنی و واضح نمایان شده است، تصریح کرد: این را در قضایای اخیر این کشور و بیماری کرونا مشاهده کردیم.

نماینده مردم میاندوآب در مجلس شورای اسلامی افزود: ضعف و ابهت پوشالی و دروغین  آمریکا این بار در قضیه بیماری کرونا نمایان شد و دیدیم که کشورهای مدعی چگونه گرفتار کرونا شدند.

 

انتهای پیام/

 

منبع: دانا

کلیدواژه: کارشناس مسائل سیاسی فروپاشی آمریکا سراشیبی سقوط رو به افول کارشناس سیاسی استاد دانشگاه کشورهای دیگر ایالات متحده آمریکا رو اخیر آمریکا آمریکایی ها مردم آمریکا تبعیض نژادی سفید پوستان سیاه پوستان بر می گردد بی عدالتی سفید پوست سیاه پوست اخوان فرد آمریکا هم واقعیت ها اقلیت ها حقوق بشر سیاست ها یک کشور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۳۴۱۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!

طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته، حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.

در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت.

از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»

جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را درباره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ...
سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر .
سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.»

دیگر خبرها

  • سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است
  • تاکید سخنگوی قوه قضائیه بر تسریع پیگیری و حل پرونده‌های مردمی
  • اشتباه مهم من در دوره اول این بود: زیادی خوب بودم!- ترامپ 
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!
  • حمایت دانشجویان آمریکایی از مردم غزه از اثرات عملیات «وعده صادق» بود
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • شرط ترامپ برای کمک به اوکراین
  • آن ها که در ایران می مانند و می خواهند آن را بسازند این مقاله را بخوانند / ۱۰۰۰ سال حکومت ایلیاتی و ۸۰۰ سال تعطیلی عقل و اندیشه و علم
  • رژیم صهیونیستی در باتلاق سراشیبی/ خیزش ضدآمریکایی دانشجویان دانشگاه آزاد به روز سوم رسید
  • علی اصغر حسن زاده: تفکر ما سورپرایز کردن تیم ها در جام جهانی است!